مبانی و نظریه های سلامت اجتماعی


سلامت از واژه هايي است كه بيشتر مردمان با آنكه اطمينان دارند معناي آن را مي دانند، تعريفش رادشوار مي يابند. درفرهنگ هاي گوناگون تعريف هاي بسياري ازسلامت شده است، در فرهنگ وبستر سلامت وضع خوب و عالي بدن، انديشه و روح وبويژه بركنار بودن ازدرد يابيماري جسمي تعريف شده است.

در فرهنگ آكسفورد به معني وضع عالي جسم يا روح و حالتي كه اعمال بدن به موقع وبه گونه موثرانجام شودآمده است. جالينوس سلامت را عبارت ازوجود نسبت معيني ازعناصر گرمي، سردي، رطوبت و خشكي تعريف مي كند. از نظر پاتنام (1993)، جامعه‏ ی مدني موفق، عموماً با رابطه نيرومند افقي ميان اعضا شناخته مي شود و برابري يکي از اساسي ترين ابزارهاي جامعه مدني به شمار مي رود؛ بنابراین، نابرابري هاي افراد و گروه هاي اجتماعي مختلف در بعد سلامت، دو مورد از جنبه هاي مهم ارزيابي سلامت جمعيت قلمداد می‏شود (لوچنر ، کواچي و کندي؛ 1999).

جوامع نیز همواره تلاش می‏کنند جنبه‏های مذکور را در تدوین برنامه‏های کلان خود منظور دارند. از این‏رو، در پيش نويس اوليه نظام‏نامه سلامت اجتماعي وزارت بهداشت کشور، سلامت اجتماعي وضعيت رفتارهاي اجتماعي (مورد انتظار) فرد را شامل مي شود که اثرات شناخته شده و مثبتي بر سلامت جسمي و رواني وي دارد و موجب ارتقاي سازگاري اجتماعي و تعامل فرد با محيط پيرامون و در نهايت ايفاي نقش مؤثر در تعالي و رفاه جامعه مي شود (دماري و همکاران، 1389)

برای مفهوم «سلامت اجتماعی » می توان دو سطح در نظر گرفت. یکی «سطح کلان» که دربر دارنده شاخص های سلامت جامعه است و در این معنا سلامت اجتماعی را می توان معادل «جامعه سالم» در نظر گرفت که در آن شاخص هایی چون میزان فقر، آموزش، جرم، آلودگی های زیست محیطی، آزادی های مدنی و غیره را می توان برای کل جامعه در نظر گرفت و سطح دیگر، «سطح خرد» است که به بررسی سلامت اجتماعی فردی با شاخص-هایی چون میزان ارتباطات و تعاملات فردی، مهارت های اجتماعی، سازگاری، انطباق با محیط و غیره می پردازد. سطح اول به سلامت اجتماعی جامعه و دومی به سلامت اجتماعی افراد نظر دارد.

مفهوم سلامت اجتماعی فردی

مفهوم سلامت اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت، مورد توجه قرار گرفته است. بلوک و برسلو (1971) برای اولین بار در پژوهشی به مفهوم سلامت اجتماعی می پردازند. آن ها سلامت اجتماعی را با «درجه عملکرد اعضای جامعه» مترادف کرده و شاخص سلامت اجتماعی را ساختند. آن ها تلاش کردند تا با طرح پرسش های گوناگون در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی سلامتی فردی، به میزان فعالیت و عملکرد فرد در جامعه برسند.

این مفهوم را چند سال بعد دونالد و همکارانش در سال 1978 مطرح کردند و استدلال آن ها این بود که سلامت، امری فراتر از گزارش علایم بیماری، میزان بیماری ها و قابلیت های کارکردی فرد است. آن ها معتقد بودند که رفاه و آسایش فردی امری متمایز از سلامت جسمی و روانی است. بر اساس برداشت آن ها سلامت اجتماعی در حقیقت هم بخشی از ارکان وضع سلامت محسوب می شود و هم می تواند تابعی از آن باشد (به نقل از امینی رارانی، 1389).

طبق نظر کییز ، حلقه مفقوده در تاریخچه مطالعات مربوط به سلامت، پاسخ به این سؤال است: آیا ممکن است افراد، کیفیت زندگی و عملکرد شخصی خود را بدون توجه به معیارهای اجتماعی، ارزیابی کنند؟ کییز در پاسخ به این سؤال، مفهوم سلامت اجتماعی را به عنوان یکی از ابعاد سلامت مطرح می کند. طبق تعریف وی سلامت اجتماعی عبارت است از: ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروه های اجتماعی که عضو آن هاست (کییز، 2004). لارسن (1996) سلامت اجتماعی را به عنوان ارزیابی فرد از کیفیت روابطش با خانواده، دیگران و گروه های اجتماعی تعریف می کند و معتقد است که مقیاس سلامت اجتماعی، بخشی از سلامت فرد را می سنجد که نشانگر رضایت یا نارضایتی فرد از زندگی و محیط اجتماعی است و در واقع شامل پاسخ های درونی فرد (احساس، تفکر و رفتار) می شود.

به طور ضمنی، مفهوم سلامت اجتماعی کمتر شبیه به ابعاد جسمی و روانی سلامت است؛ اما در کنار سلامت جسمی و روانی، این نوع از سلامت نیز یکی از سه رکن اساسی اکثر تعریف های سلامتی است. تا حدودی این بدین دلیل است که سلامت اجتماعی هم به ویژگی های جامعه بر می گردد و هم به خصوصیات افراد. جامعه زمانی سالم است که فرصت و دسترسی برابر برای همه به خدمات و کالاهای اساسی وجود داشته باشد تا افراد جامعه به عنوان یک شهروند، عملکرد کاملی داشته باشند. نشانگرهای سلامت جامعه، ممکن است شامل عمل به قانون، برابری در ثروت، مشارکت در تصمیم گیری و سطح سرمایه اجتماعی باشد. سلامت اجتماعی افراد به سطح رفاه و آسایش در رابطه با چگونگی بودن در کنار دیگران، چگونگی واکنش افراد دیگر با فرد و چگونگی تعامل فرد با نهادهای اجتماعی و آداب و رسوم اجتماعی اشاره دارد.

مطالعه مربوط به سلامت با استفاده از مدل های زیستی، بیشتر بر وجه خصوصی از سلامت تأکید دارند؛ ولی افراد در درون ساختارهای اجتماعی و ارتباطات، قرار دارند و با چالش ها و تکالیف اجتماعی بی شماری رو به رو هستند. کییز (2004) معتقد است بهداشت روانی، کیفیت زندگی و عملکرد شخصی فرد را نمی توان بدون توجه به معیارهای اجتماعی، ارزیابی کرد و عملکرد خوب در زندگی چیزی بیش از سلامت روانی، هیجانی و شامل تکالیف و چالش های اجتماعی است.

سلامت هیجانی بیانگر رضایت و عاطفه مثبت فرد در ارتباط با زندگی به معنای کلی (نه فقط زندگی اجتماعی) است. ابعاد سلامت روانی یک بازتاب درونی از سازگاری فرد و دیدگاهش نسبت به زندگی را بیان می کند. تنها یکی از 6 بعد سلامت روان (روابط مثبت با دیگران)، بیانگر توانایی برقراری و حفظ روابط صمیمی و اطمینان بخش بین فردی است؛ لذا در حالی که سلامت روانی و هیجانی بیانگر بعد خصوصی و شخصی ارزیابی های عملکرد فرد است، سلامت اجتماعی بیشتر به ابعاد اجتماعی و عمومی که افراد توسط آن عملکردشان را در زندگی ارزیابی می کنند، توجه دارد.

ابعاد سلامت اجتماعی در مقایسه با بهداشت روانی و هیجانی، ممکن است کمتر بیانگر بهداشت روانی فرد باشند؛ اما تعریف کلی سازمان بهداشت آمریکا از بهداشت روانی، شامل ابعاد خاصی از قبیل فعالیت های پربار، روابط بالنده و توان انطباق با تغییرات می شود که همگی بیانگر ارتباط کامل فرد با اجتماع و زندگی اطرافش است (کییز، 2004).

از نظر تجربی، مفهوم سلامت اجتماعی ریشه در ادبیات جامعه شناسی ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی دارد، اما مطابق مدل سلامت، نبود ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی، دلیلی کافی برای وجود سلامت اجتماعی جامعه نیست. کییز (1998) در یک تحلیل عاملی گسترده یک مدل 5 بعدی قابل سنجش از سلامت اجتماعی ارائه داد. طبق این ابعاد، فرد سالم از نظر اجتماعی زمانی عملکرد خوبی دارد که اجتماع را به صورت یک مجموعه معنادار، قابل فهم و دارای نیروهای بالقوه برای رشد و شکوفایی بداند. احساس کند که متعلق به گروه های اجتماعی است و خود را در اجتماع و پیشرفت آن شریک بداند. محتوای مقیاس سلامت اجتماعی، طیف مثبتی از ارزیابی تجارب فرد در جامعه است. این مقیاس جدید با مقیاس های سلامت اجتماعی بین فردی (مثل پرخاشگری و حمایت اجتماعی) و سطح اجتماعی (مثل فقر و جایگاه اجتماعی) تفاوت دارد.

ساختارهای سلامت اجتماعی با توجه به سطوح تحلیل و پیوستار اندازه گیری سطوح تحلیل پیوستار فردی بین فردی اجتماعی منفی بیگانگی و ناهنجاری اجتماعی پرخاشگری و ناآشنایی با قوانین مدنی فقر، خودکشی و جرم مثبت ابعاد سلامت اجتماعی مبادله انواع اعتماد و حمایت اجتماعی سرمایه اجتماعی و کارآمدی (کییز و شاپیرو ، 2004)

حالت سلامتی در سطح جامعه را به وسیله نشانگرهایی مانند میزان مرگ، میزان میرایی شیرخواران و امید به زندگی می توان سنجید. مطلوب آن است که هر بخش اطلاعات به تنهایی و یا به صورت مرکب، قابل استفاده باشد و ترکیب آن ها امکان تهیه نمای کامل تر وضع سلامت افراد و جوامع را فراهم می آورد (پارک و پارک،1380).

انسجام اجتماعی

انسجام اجتماعی، ارزیابی فرد از کیفیت روابطش در جامعه و گروه های اجتماعی است. فرد سالم، احساس می کند که بخشی از اجتماع است و خود را با دیگرانی که واقعیت اجتماعی را می سازند، سهیم می داند. از دیدگاه دورکیم (به نقل از کییز، 1998) سلامت و یگانگی اجتماعی، روابط افراد را با یکدیگر از طریق هنجارها منعکس می کند. مفهوم انسجام اجتماعی در برابر بیگانگی و انزوای اجتماعی قرار می گیرد؛ بیگانگی اجتماعی یعنی شکاف بین فرد و اجتماع.

بیگانگی یعنی مردود شمردن اجتماع و باور به اینکه اجتماع، ارزش های شخصی و شیوه های زندگی فرد را منعکس نمی کند. انزوای اجتماعی یعنی شکستن روابط حمایتگر شخصی؛ بنابراین فردی که از انسجام اجتماعی برخوردار است، نسبت به اجتماع خود احساس نزدیکی می کند و گروه اجتماعی خود را منبعی از آرامش و اعتماد می داند.

پذیرش اجتماعی

افرادی که این بعد از سلامت را دارند، اجتماع را به صورت مجموعه ای از افراد مختلف، درک می کنند و به دیگران به عنوان افراد با ظرفیت و مهربان، اعتماد و اطمینان دارند. معتقدند که مردم می توانند ساعی و مؤثر باشند. این افراد، دیدگاه مطلوبی نسبت به ماهیت انسان دارند و با دیگران احساس راحتی می کنند. پذیرش اجتماعی مصداق اجتماعی «پذیرش خود» (یکی از ابعاد سلامت روان) است. در پذیرش خود فرد نگرش مثبت و احساس خوبی در مورد خود و زندگی گذشته اش دارد و با وجود ضعف ها و ناتوانایی هایی که دارد، همه جنبه های خود را می پذیرد. در پذیرش اجتماعی، فرد اجتماع و مردم آن را با همه ی نقص ها و جنبه های مثبت و منفی باور دارد و می پذیرد.

مشارکت اجتماعی

مشارکت اجتماعی، باوری است که طبق آن، فرد خود را عضو مهمی از اجتماع می داند و تصور می کند چیزهای ارزشمندی برای عرضه به جامعه دارد. مشارکت اجتماعی مشابه با بعد هدف در زندگی (داشتن باورهایی که به زندگی هدف می دهند)، در مقیاس سلامت روان است. مشارکت اجتماعی همچنین نزدیک به مفاهیم مسئولیت پذیری و خودکارآمدی است. خودکارآمدی یعنی اینکه فرد می تواند رفتارهای معینی را انجام داده و مقاصد خاصی را به اتمام برساند. مسئولیت اجتماعی یعنی ایجاد تعهدات شخصی در ارتباط با اجتماع. بنابراین از مجموع این دو مفهوم، مشارکت اجتماعی پدید می آید. مشارکت اجتماعی یعنی چه میزان فرد احساس می کند که آنچه انجام می دهد، در نظر اجتماع ارزشمند و در رفاه عمومی مؤثر است؟

انطباق اجتماعی

انطباق اجتماعی درک کیفیت، سازماندهی و عملکرد دنیای اجتماعی فرد است. فرد سالم از نظر اجتماعی سعی دارد تا در مورد دنیای اطراف خود بیشتر بداند. روزانه وقایع بی شماری اتفاق می افتد که می توانند مثبت یا منفی، غیر منتظره یا قابل پیشگویی، شخصی یا عمومی باشند. این وقایع چالش های پیش روی افرادی است که سعی بر درک دنیای پیچیده و شلوغ اطرافشان دارند. افراد سالم، علاقمند به طرح های اجتماعی بوده و احساس می کنند قادر به فهم وقایع اطرافشان هستند. خود را با تصور اینکه در حال زندگی در یک دنیای متکامل و عالی هستند، فریب نمی دهند و خواسته ها و آرزوهایشان را برای فهم و درک زندگی ارتقاء می بخشند

انطباق اجتماعی معادل اجتماعی مفهوم «تسلط بر محیط» در مقیاس سلامت روان است. تسلط بر محیط، یعنی احساس صلاحیت و توانمندی برای مدیریت محیط پیچیده و انتخاب یا خلق زمینه های مناسب شخصی، انطباق اجتماعی متضاد پوچی و بی معنایی و در مجموع، تصور دنیا به صورت منطقی، هوشمند، قابل درک و قابل پیش بینی است.

شکوفایی اجتماعی

شکوفایی اجتماعی عبارت از ارزیابی توان بالقوه و مسیر تکاملی اجتماع است و باور به اینکه اجتماع در حال یک تکامل تدریجی است و توانمندی های بالقوه ای برای تحول مثبت دارد که از طریق نهادهای اجتماعی و شهروندان، شناسایی می شود. افراد سالم در مورد شرایط آینده جامعه امیدوار و قادر به شناسایی نیروهای جمعی هستند و معتقدند که خود و سایر افراد از این نیروها و تکامل اجتماع سود می برند.

شکوفایی اجتماعی معادل مفهوم «رشد شخصی» در پارادایم سلامت روانی است. فردی که از رشد شخصی برخوردار است، باور دارد که خود سازنده سرنوشت خویش است و خود را در حال تحول مستمر و دارای نیروهای بالقوه می داند که تلاش می کند تا این نیروها را شکوفا کند و از تجارب جدید نیز استقبال می کند. شکوفایی اجتماعی یعنی باور به اینکه فرد، سرنوشت خویش را در دست دارد و به مدد توان بالقوه اش مسیر تکاملی را کنترل می کند (کییز و شاپیرو، 2004).

شاخص های سلامت اجتماعی جامعه

مطالعات و بررسی های انجام شده در زمینه ی سلامت اجتماعی جامعه بیشتر به تعریف «جامعه ی سالم» و ویژگی های آن اشاره داشته است و در این رابطه شاخص ها و نشانگرهای بسیاری تعریف و عملیاتی شده اند که در ادامه به آن ها اشاره می کنیم.

شاخص سلامت اجتماعی فوردهام

دکتر مارک میرینگوف (1996) از انیستیتو «نوآوری در سیاست اجتماعی» دانشگاه فوردهام برای سنجش سلامت اجتماعی ابزاری به نام شاخص سلامت اجتماعی طراحی کردند. این شاخص، سالانه اندازه گیری و به صورت یک کمیت عددی گزارش می شود و تغییرات آن در امریکا از سال 1970 به بعد بررسی می شود. میرینگوف می گوید متوجه شدم که ایالات متحده ی امریکا در میان کشورهای صنعتی، تنها کشوری است که گزارش های اجتماعی را تولید و منتشر نمی کند؛ اما در مقابل وضع اقتصادی کشور را با استفاده از شاخص های گوناگون بهتر از هر کشور دیگری بازگو می کند. ما شرایط اقتصادی کشورمان و دست کم جنبه هایی از آن را که مدنظر قرار داده ایم، برایمان کاملاً شفاف و ملموس است؛ اما وقتی که به عنوان یک ملت از خود سؤال می کنیم که چگونه به این روندها دست پیدا می کنیم، پاسخ را فقط در مفاهیمی می یابیم که خود برگزیده ایم و آن هم معمولاً در مفاهیم اقتصادی خلاصه می شود.

با توجه به کمبودی که از نظر شاخص های اجتماعی در ایالات متحده به چشم می خورد و با توجه به تأکیداتی که جامعه شناسان و متخصصان امور اجتماعی، همانند میرینگوف ابراز داشتند، مؤسسه نوآوری در سیاست اجتماعی فوردهام در چند سال گذشته برای نشان دادن سلامت اجتماعی ایالات متحده، شاخصی را طراحی کرده و هر ساله منتشر می کند. این شاخص با فراهم آوردن مجموعه متنوعی از نشانگرهای اجتماعی در قالب یک سیستم پیچیده و ابداع یک نشانگر ترکیبی که معرف سلامت اجتماعی است، می رود تا در کنار شاخص های اقتصادی جای خود را در سیاستگذاری ها باز کند.

شاخص سلامت اجتماعی، یک معیار عملکرد در نظر گرفته می شود که 16 نشانگر اجتماعی را در سنین مختلف و در هر سال ارزیابی می کند. این نشانگرها شامل:

کودکان:

1- میزان مرگ و میر شیرخواران

2- سوء استفاده از کودکان

3- فقر کودکان

جوانان:

4- خودکشی نوجوانان

5- مصرف مواد مخدر

6- ترک تحصیل در دبیرستان

بزرگسالان:

7- بیکاری

8- میانگین درآمد هفتگی

9- پوشش بیمه درمانی

سالمندان:

10- فقر در دوران سالمندی

11- هزینه های درمانی غیر بیمه ای

و برای تمامی سنین:

12- قتل

13- مرگ و میر جاده ای ناشی از مصرف الکل

14- پوشش بن مواد غذایی

15- دسترسی به مسکن

16- نابرابری درآمدی

این شاخص از «سال الگو» استفاده می کند تا بتواند یک معیار عملکرد را فراهم کند؛ به عبارت دیگر، در یک دوره زمانی معین بهترین و بدترین سال انتخاب می شود و شاخص مورد نظر برای هر سال از این دوره با این دو سال بهتر و بدتر مقایسه می شود. این شاخص به گونه ای طراحی شده که حاصل محاسبات برای بهترین سال حدود 100 و برای بدترین سال، عدد صفر را نشان می دهد. به عبارت دیگر، شاخص مورد نظر بین صفر تا 100 متغیر خواهد بود. این شاخص با اندکی تغییر در کانادا استفاده می شود؛ به طوری که از 16 نشانگر استفاده شده در امریکا، یکی از نشانگرها به دلیل پوشش همگانی بیمه ی خدمات بهداشتی این کشور، حذف و 15 نشانگر دیگر مورد محاسبه قرار می گیرند؛ البته به جای نشانگر پوشش بن مواد غذایی در کانادا از نشانگر تعداد دریافت کنندگان خدمات رفاهی استفاده می شود.

شاخص سلامت اجتماعی ادمونتون

شاخص سلامت اجتماعی ادمونتون شامل 15 نشانگر است که سلامت اجتماعی را می سنجد. شورای طرح ریزی اجتماعی ادمونتون نشانگرهای سال 1993 را به عنوان سال پایه معرفی کرد تا مبنای مقایسه ای سال های دیگر قرار گیرد. نشانگرهای شاخص سلامت اجتماعی ادمونتون به قرار زیر هستند

1. امید به زندگی این نشانگر، امید به زندگی زنان و مردان را در یک اندازه ترکیبی واحد ترکیب می کند. برای دستیابی به یک امید به زندگی بدون جهت گیری، از یک میزان وزن داده شده از مردان و زنان شهر در طی دو سال (1994-1992) استفاده شد.

2. مرگ های زودرس مرگ های زودرس مرگ هایی هستند که قبل از سن 75 سالگی رخ می دهند. ناهنجاری های مادرزادی، جراحت ها و عوارض نامطلوب، خودکشی ها، بیماری های قلبی، سرطان و سکته ی مغزی همگی می توانند موجب مرگ زودرس شوند.

3. نوزادان کم وزن نوزادانی که هنگام تولد کمتر از 2500 گرم وزن داشته باشند، کم وزن محسوب می شوند.

افزایش نوزادان کم وزن اغلب با فقر و بهداشت ناکافی، عوارض نورولوژیک، عوارض هنگام تولد و رشد کم کودکان و مرگ زودرس ارتباط دارد.

4. نرخ زایمان در سنین نوجوانی نوجوانانی که زایمان را تجربه می کنند، اغلب در چرخه فقر قرار می گیرند و به برنامه های حمایت اجتماعی وابسته می گردند که برای جامعه هزینه های فراوانی را در پی خواهد داشت. نرخ زایمان در سنین نوجوانی، نرخ زایمان در دختران 15 الی 19 ساله در هر 1000 نفر است.

5. نرخ خودکشی خودکشی احتمالاً می تواند بیان نهایی فقر بهداشت روانی با بیماری روانپزشکی باشد.

6. عوامل اقتصادی- اجتماعی بر نرخ خودکشی تأثیر دارند.

تماس برای حمایت در زمان بحران تعداد تماس هایی که با خودکشی مرتبط هستند و دیگر تماس های بحرانی نشان دهنده ی تعداد افرادی است که از اضطراب و ناامیدی حاد رنج می برند. تماس گیرندگان در زمانی که حمایتی نمی شوند و یا حمایت های دوستان و خانواده را نمی پذیرند، کمک بیرونی را جستجو می کنند. تعداد تماس ها به ازای هر 000/100 نفر محاسبه می شود.

7. بروز بیماری های جنسی بروز بیماری هایی از قبیل سفلیس و سوزاک، یکی از نشانگرهای بهداشت فردی است که ابتلا به آن به ازای هر 000/100 نفر محاسبه می شود.

8. تعداد پرونده های رفاه کودک تعداد پرونده های فراوان، نشانگر بحران در خانواده است.

کودکان تحت مراقبت در طی دوره زندگی اغلب دچار مشکلات متعددی می-شوند و هزینه های طولانی مدتی را متوجه جامعه می کنند. تعداد پرونده ها به ازای هر 000/100 نفر محاسبه می شود.

9. استفاده از بانک تغذیه افزایش در استفاده از کمک های تغذیه ای (بانک تغذیه) نشان دهنده ی افزایش تعداد افرادی است که در فقر حاد زندگی می کنند و در تأمین نیازهای اساسی، ناتوان هستند. تعداد مواد به ازای هر 000/100 نفر محاسبه می شود.

10. درصد خانواده هایی که با درآمد پایین زندگی می کنند این درصد نشان می دهد که چه میزان از درآمد متوسط خانواده برای غذا و پوشاک و مسکن هزینه می شود.

11. خانواده های تک والد خانواده های تک والدی به خصوص آن هایی که زن، سرپرست خانواده است، درآمد کمتری نسبت به سایر خانواده ها داشته و به احتمال بیشتری به کمک های عمومی وابسته هستند. درصد این خانواده ها نسبت به کل خانواده های با دو سرپرست، محاسبه می شود.

12. نرخ ورشکستگی فردی این نشانگر بیانگر سلامت اقتصادی عمومی افراد و خانواده هاست. درصد ورشکستگی فردی به ازای هر 1000 نفر محاسبه می شود.

13. نرخ جرایم مالی بروز جرایم مالی بر احساس امنیت در خانه و محل کار ما تأثیر می گذارد. نرخ جرایم مالی تعداد کل جرایم به ازای هر 000/100 نفر است.

14. بروز خشونت بروز جرایم خشونت علیه افرد بر احساس امنیت فردی ما تأثیر می گذارد. نرخ جرایم منجر به خشونت، تعداد کل جرایم گزارش شده به ازای هر 000/100 نفر است.

15. گزارش های خشونت خانگی گزارش های خشونت خانگی، نشانگر تجربه فردی امنیت برای اشخاص در منازل آن هاست. این نشانگر، تعداد بروز خشونت های خانگی گزارش شده به پلیس را نشان می دهد (شریعتی، 1385).

شاخص مشکل اجتماعی آلبرتا

این شاخص در کانادا و با ارزیابی 10 مشکل اجتماعی عمده، به صورتی معکوس به بررسی سلامت اجتماعی افراد می پردازد.

نشانگرهای شاخص آلبرتا به قرار زیر است:

1- خودکشی : خودکشی ها در صد هزار نفر جمعیت

2- الکلیسم: الکلی ها در صد هزار جمعیت افراد 20 سال و بالاتر

3- بیماری های مربوط به الکل: جداسازی بیمارستانی در صد هزار جمعیت 20 سال و بالاتر به علت تشخیص مربوط به الکل (اولیه و ثانویه)

4- قتل: قتل ها در صد هزار جمعیت

5- سوء قصدهای نافرجام: سوء قصدهای نافرجام در صد هزار جمعیت

6- تجاوز غیر جنسی: تجاوز غیر جنسی در صد هزار جمعیت

7- سرقت: سرقت در صد هزار جمعیت

8- تجاوز جنسی: تجاوز جنسی در صد هزار جمعیت

9- آدم ربایی: آدم ربایی در صد هزار جمعیت

10 - رفاه کودک: تعداد پرونده ها در صد هزار جمعیت

مقیاس های برگزیده ساختار اجتماعی

این مقیاس دارای 16 نشانگر به ترتیب زیر است:

1- بیکاری: درصد نیروی کاری که شاغل نیست

2- ترک تحصیل از دبیرستان: عدم گواهی فارغ التحصیلی دبیرستان

3- والدین تنها: خانواده های تک والد در هر صد خانواده

4- بعد خانوار: متوسط تعداد افراد هر خانواده

5- درصد سن خطر: درصد جمعیت 15 تا 44 سال

6- درصد بزرگسالان مجرد: درصد جمعیتی که هرگز ازدواج نکرده اند

7- درصدهای تولدهای نامشروع: تولدهای خارج از پیوند زناشویی به صورت درصدی از تولدهای زنده

8- درصد افراد بدون مذهب: درصد افرادی که هیچ پیوند مذهبی را گزارش نمی کنند

9- درآمد پایین: میزان بروز درآمد پایین

-درصد درجه دانشگاهی: درصد افراد بالای 15 سال دارای درجه دانشگاهی -10 11- درصد بومیان: درصد جمعیتی که خود را بومی معرفی می کنند 12- درصد مهاجران: درصد جمعیت مهاجر 13- کودکان خانواده: کودکان هرگز ازدواج نکرده در خانه بر پایه سرشماری خانواده 14- طلاق: درصد جمعیت بالای 15 سال که طلاق گرفته اند 15- زایمان دوره نوجوانی: تولدهای زنده برای مادران 19-15 ساله در هر هزار تولد زنده 16- مهاجرت: مهاجران خارجی در طی یک سال به صورت درصدی از جمعیت.

شاخص آسایش و رفاه اجتماعی ورمونث

مفهوم آسایش و رفاه اجتماعی در افراد گوناگون، متفاوت است؛ برای نمونه در مورد کودکان، امنیت و آرامشی که از سوی پدر و مادر فراهم می شود. برای افراد بالغ، اطمینان از تولید کننده نبودن، ادامه یادگیری مهارت های جدید برای داشتن امنیت اقتصادی و داشتن احساس افتخار. برای معلولان، ساختن و کامل کردن استعدادها. برای سالمندان، ادامه ارتباط و نزدیکی با کسانی که دوستشان دارند و برای همه افراد: سلامت، بهداشت آب و هوا، فرصت هایی برای تفریح و به دست آوردن آنچه برایش ارزش قائلیم.

این شاخص می تواند برخی راه های عینی برای دستیابی به پیشرفت رفاه و رفاه اجتماعی شهروندان را نشان دهد و برای راهنمایی و هدایت مدیر یک برنامه، قانون گذار، شهروند و ... کاربرد دارد. این شاخص در برگیرنده ی 17 نشانگر است که مانند شاخص سلامت اجتماعی برای هر سال، کمیتی عددی را نشان می دهد. این شاخص از ترکیب متغیرهای گوناگون از جمله متغیرهای بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی به دست می آید. نشانگرهای این شاخص به شرح زیر است:

1- درصد تولد با تأخیر یا تولدهایی که با بی مراقبتی، صورت گرفته است. 2- درصد شیرخواران با وزن کم به هنگام تولد 3- درصد مادران با تحصیلات کمتر از 12 سال 4- درصد تولدهای تک والدی 5- میزان مرگ و میر شیرخواران 6- میزان فقر کودکان 7- میزان طلاق 8- میزان دانش آموختگان دبیرستانی 9- درصد زایمان در دوران نوجوانی 10- درصد دانش آموزان دبیرستانی که ادامه تحصیل داده اند 11- درصد بیکاران جوان 12- میزان فقر 13- درآمد سرانه 14- میزان جرم ناشی از خشونت 15- میزان جرایم مالی 16- میزان خودکشی 17- میزان نگهداری بیماران روانی در مؤسسات (شریعتی، 1385).

شاخص کیفیت زندگی

نشریه ی زندگی بین المللی از سال 1984 تاکنون شاخصی را در ارتباط با کیفیت زندگی کشورهای جهان ارائه می دهد. این شاخص، کیفیت زندگی را در 194 کشور در سراسر جهان به صورت سالانه رتبه بندی می کند. کشورها در این بررسی، امتیازی از 100 در 9 نشانگر مختلف می گیرند که میانگین آن ها امتیاز نهایی کیفیت زندگی را به دست می دهد. این 9 نشانگر عبارتند از: هزینه های زندگی (بر حسب دلار امریکا)، فرهنگ و اوقات فراغت، اقتصاد، محیط زیست، آزادی، سلامت، زیر ساخت ها، خطرپذیری و ایمنی و وضعیت آب و هوا. این شاخص با استفاده از داده هایی از طیف متنوعی از منابع مختلف مانند سازمان بهداشت جهانی گرفته تا نشریه اکونومیست تهیه می گردد؛ اما امتیازات محاسبه شده با استفاده از قضاوت ذهنی خبرنگاران محلی قابل اصلاح و تعدیل است.

شاخص هزینه ی زندگی نشان می دهد که زندگی با بهترین استانداردهای تعریف شده برای آن، چه میزان هزینه در بر دارد. یکی از عوامل اندزه گیری هزینه زندگی، نرخ مالیات بر درآمد هر کشور است. برای تعیین رتبه ی وضعیت اقتصادی هر کشور نرخ بهره، تولید سرانه، نرخ رشد محصول ناخالص داخلی؛ نرخ تورم و محصول ناخالص مالی سرانه ی آن کشور در نظر گرفته می شود. برای تعیین رتبه ی محیط زیست، پراکندگی جمعیت در هر کیلومتر مربع، نرخ رشد جمعیت، تولید سرانه ی گازهای گلخانه ای و درصدی از کل زمین های حفاظت شده مورد بررسی قرار می گیرد.

شاخص آزادی نیز بر حقوق سیاسی مردم کشور و آزادی های مدنی تأکید دارد. برای رتبه بندی بهداشت و سلامت، تعداد تخت های بیمارستانی برای هر هزار نفر، درصد دستیابی به آب سالم، امید به زندگی، نرخ مرگ و میر نوزادان و هزینه های عمومی بهداشت و درمان به عنون درصدی از محصول ناخالص داخلی هر کشور ملاک سنجش قرار می گیرد. به منظور سنجش، وضعیت آب و هوا، میانگین سالانه مقدار بارش، دما و خطرپذیری در برابر بلایای طبیعی مورد بررسی قرار می گیرد (سجادی و صدرالسادات، 1388).

شرح و وزن های در نظر گرفته شده برای عوامل مختلف این مطالعه به شرح زیر است: هزینه ی زندگی (15 درصد)، فرهنگ و اوقات فراغت (10 درصد)، اقتصاد (15 درصد)، محیط زیست (10 درصد)، آزادی (10 درصد)، سلامت (10 درصد)، زیر ساخت ها (10 درصد)، ایمنی و خطرپذیری (10 درصد) و اقلیم (10 درصد). بر اساس آخرین گزارش این مؤسسه، که در سال 2010 میلادی منتشر شده است، می توان کیفیت زندگی کشورها و مناطق مختلف جهان را بررسی کرد.