سنجش سلامت اجتماعی و برخی عوامل اجتماعی مؤثر بر آن


چکیده

هدف این پژوهش، سنجش سلامت اجتماعی و برخی عوامل اجتماعی مؤثر بر آن می‌باشد. چارچوب نظری این پژوهش بر اساس نظریه‌های کییز، بودریار، لایکوک، برکمن، رز و وو می‌باشد. روش انجام این پژوهش کمی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز می‌باشد. حجم نمونه مورد مطالعه بر اساس فرمول کوکران 374 نفر به‌صورت نمونه‌گیری طبقه‌ای متناسب با حجم در نظر گرفته شده است. یافته‌های این پژوهش نشان داد که میانگین سلامت اجتماعی دانشجویان، (44/100) که این میزان نشان می‌دهد که میانگین سلامت آن‌ها در سطح متوسطی می‌باشد. همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد که بین متغیرهای حمایت اجتماعی ادراک‌شده، رسانه‌های جمعی، رشته تحصیلی و جنس با سلامت اجتماعی ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین، بین متغیر سن با سلامت اجتماعی رابطه‌ معکوس و معناداری وجود دارد، اما بین متغیرهای عضویت در شبکه‌های اجتماعی و قومیت با متغیر وابسته سلامت اجتماعی ارتباط معناداری مشاهده نشده است. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره نشان داد که سه متغیر (حمایت‌های اجتماعی ادراک‌شده، رسانه‌های جمعی و سن) درمجموع 3/10 درصد از تغییرات مربوط به سلامت اجتماعی را تبیین می‌کنند.

مقدمه

سلامت، یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار و بخش لاینفک شکوفایی و ارتقای کیفیت زندگی است. به عبارتی، حفظ و ارتقای سلامت، پیش‌نیاز حرکت در راستای برنامه‌ریزی‌های اقتصادی و اجتماعی است (گنجی، 1383: ۳۷۵). رویکردهای انسان‌محور توسعه، برای سلامت ارزش فراوان قائل‌اند و اعتقاد دارند تا سلامت نباشد افراد، خانواده‌ها و جوامع و ملت‌ها نمی‌توانند امیدی برای دست یافتن به اهداف اجتماعی و اقتصادی داشته باشند. آشفتگی‌های اجتماعی بدون تردید برای بسیاری از افراد قابل‌مشاهده است، شرایط آن نیز قوی به نظر می‌رسد و لذا با توجه به شرایط به‌مجرد آن‌که همچنان قوی و رو به افزایش می‌باشد قابل پیش‌بینی است که در صورت عدم انجام اقدامات ریشه‌ای، روند آشفتگی‌های اجتماعی نیز، رو به افزایش خواهد بود و درصورتی‌که وضع بدتر از این گردد وضعیتی را که امروز از آن می‌نالیم در آینده آرزو خواهیم کرد (رفیع پور، ۱۳۸۷: 25). برخورداری از سلامت اجتماعی[4] یعنی تأمین و حفظ سلامت روانی، فردی و اجتماعی به‌طوری‌که فرد بتواند فعالیت‌های روزمره خود را به‌خوبی انجام دهد، با افراد خانواده و محیط خود ارتباط مناسب برقرار نماید و رفتار نامناسب ازنظر فرهنگ و جامعه خود نداشته باشد (صالح، 1388: 10).

سلامت اجتماعی، مفهومی انتزاعی است که ارزیابی نسبی از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش‌ها می‌باشد و نمی‌توان آن را جدای از سایر پدیده‌های چندعاملی فهمید. سلامت اجتماعی، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست. انسان‌هایی که مؤثر، شاد و راضی هستند و گرایش به شادی و نشاط را حفظ می‌کنند، از سلامت اجتماعی بالاتری برخوردارند. سلامت اجتماعی، ظرفیت رشد و نمو شخصی می‌باشد و موضوعی مربوط به پختگی اجتماعی است. سلامت اجتماعی موجب هماهنگی میان ارزش‌ها، علایق و نگرش‌ها در حوزه عمل افراد در جامعه و درنتیجه برنامه‌ریزی واقع‌بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است (شربتیان، 1394: 14). بنابراین درواقع سلامت اجتماعی بخشی از سلامت فرد است که در عرصه اجتماع به ظهور می‌رسد. «زمانی شخص را واجد سلامت اجتماعی می‌شماریم که بتواند فعالیت‌ها و نقش‌های اجتماعی خود را در حد متعارف بروز و ظهور دهد و با جامعه و هنجارهای اجتماعی احساس پیوند و اتصال کند» (سام آرام، 1388: 24).

سازمان جهانی بهداشت[5] در تعریفی، سلامت را به‌عنوان حالتی از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، نه صرفاً فقدان بیماری، تعریف می‌کند (سازمان جهانی بهداشت، 1979). با توجه به تعاریف فوق از سلامتی، می‌توان بیان کرد که سلامت اجتماعی، بخشی از سلامت فرد است که در عرصه‌ اجتماع به ظهور می‌رسد. حتی می‌توان گفت از جهاتی بسیار مؤثرتر از سلامت فردی است، زیرا بسیاری از بیماری‌ها و عوارضی که سلامت فرد را به خطر می‌اندازند واگیردار نیستند و آثار محدودی دارند، ولی عوارضی که سلامت اجتماعی فرد را تهدید می‌کنند، دائماً بر روابط او با دیگران تأثیر می‌گذارند و همواره بیش از یک نفر را دچار اختلال می‌نمایند. سلامت اجتماعی گاهی بسی پنهان‌تر و مخفی‌تر است تا ظهور بیماری جسمانی، زیرا در گستره‌ فراخ دامنه‌ای از روابط تحقق می‌پذیرد که به‌آسانی تحت نظر قرار نمی‌گیرد (محمد نبی، 1381: 32).

در هر جامعه‌ای مجموعه‌ای از عوامل گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی درهم‌تنیده شده‌اند؛ به‌طوری‌که مجموعه‌ این عوامل می‌تواند شرایط جامعه را بحرانی و نابسامان یا مطلوب و آرمانی کنند. بنابراین زمانی که در جامعه مردم از سلامت اجتماعی برخوردار باشند، نشان‌دهنده‌ درست عملکرد این عوامل می‌باشد. لذا موفقیت در این امر (عملکرد درست و صحیح عوامل اقتصادی، اجتماعی و ...) به‌عنوان دغدغه‌ای برای جامعه‌شناسان، برنامه‌ریزان، اقتصاددانان و حاکمان وقت در هر جامعه‌ای مطرح می‌باشد. این امر به‌خصوص در جامعه‌ ما به‌عنوان یک جامعه‌ درحال‌توسعه و گذار از اهمیت دوچندانی برخوردار است؛ به‌طوری‌که ازیک‌طرف جامعه ما، یک جامعه‌ دارای جمعیت جوان است و این جمعیت جوان به‌عنوان اصلی‌ترین سرمایه برای توسعه، نیازمند توجه به‌ سلامتی و بخصوص سلامت اجتماعی و نحوه تعاملات در شبکه‌های اجتماعی است؛ از طرف دیگر، جوانی که سلامت روانی و اجتماعی کافی و مطلوب نداشته باشد، نمی‌تواند با چالش‌های ناشی از ایفای نقش‌های اجتماعی کنار آمده و خود را با هنجارهای اجتماعی تطبیق دهد (شیری، 1390: 10). جوانان و نوجوانان به‌عنوان سرمایه‌های انسانی هر جامعه‌ای محسوب می‌شوند و در بین آن‌ها دانشجویان به لحاظ برخورداری از توان و انرژی فراوان، نقش تعیین‌کننده‌ای در آینده‌ جامعه دارند.

لذا افزایش سلامت اجتماعی باعث کاهش آسیب‌های اجتماعی در میان این قشر می‌شود. همچنین دانشجویانی که از سلامت اجتماعی برخوردارند با موفقیت می‌توانند با چالش‌های ناشی از ایفای نقش کنار آیند و مشارکت بیشتری در فعالیت‌های اجتماعی داشته باشند. لذا با توجه به اهمیت موضوع (سلامت اجتماعی) در بین دانشجویان و با توجه به شرایط کنونی، که کشور از نابسامان‌های اقتصادی و اجتماعی فراوانی رنج می‌برد و برای اینکه جامعه بتواند مسیر ترقی، پیشرفت و توسعه را طی کند، دولت و حاکمیت باید به‌سلامت اجتماعی آنان توجه نمایند. درواقع، باید بحث سلامت اجتماعی و ارتقای آن در اولویت برنامه‌های جامع دولت باشد تا جامعه بتواند به توسعه‌ای هرچه انسانی‌تر و آرمانی‌تر دست‌ یابد. لذا با توجه به اهمیت این مسئله ما در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که وضعیت سلامت اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز چگونه است و چه عواملی بر میزان سلامت اجتماعی آنان تأثیرگذار است؟

پیشینه تجربی پژوهش

مولایی (1396) پژوهشی را با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر سلامت اجتماعی در استان ایلام» در دو شهرستان دهلران و آبدانان به روش پیمایشی انجام داده است. نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای دین‌داری، شبکه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی و امنیت اجتماعی به ترتیب بیشترین رابطه و اثر را بر سلامت اجتماعی دارند.

ململی درهی (1394) در پژوهشی با عنوان «بررسی برخی عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت اجتماعی (مطالعه موردی: شهروندان 18 سال به بالاتر شهر اهواز» به این نتایج رسید که بین متغیرهای سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، میزان دین‌داری، رضایت از زندگی، پایگاه اجتماعی- اقتصادی (بعد عینی)، مصرف رسانه‌ای، سن و جنسیت با سلامت اجتماعی رابطه معناداری وجود داد، اما بین متغیرهای قومیت، وضعیت تأهل و پایگاه اقتصادی–اجتماعی (بعد ذهنی) با سلامت اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد.

کدخدایی و لطفی (1392) در تحقیقی با عنوان «ﺳﻨﺠﺶ ﻣﯿﺰان ﺳﻼﻣﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ داﻧﺶ‌آﻣﻮزان دﺧﺘﺮ ﻣﻘﻄﻊ دبیرستان‌های ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮاز و ﺑﺮرﺳﯽ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ آن» به این نتایج رسیدند که بین دختران دانش‌آموز از نظر شاخص‌های مختلف سلامت اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد و متغیرهای میزان تحصیلات مادر، میزان تحصیلات پدر، شاخص کیفیت زندگی و پایگاه اجتماعی- اقتصادی بر میزان سلامت اجتماعی دختران دانش‌آموز تأثیرگذارند.

شیری (1390) در تحقیقی با عنوان «بررسی میزان سلامت اجتماعی افراد کم‌توان جسمی- حرکتی و عوامل مؤثر بر آن در شهر تهران» با روش پیمایش به بررسی افراد توان‌یاب مرکز آموزشی نیکوکاری رعد پرداخته است. نتایج تحقیق او نشان می‌دهد بین میزان مهارت‌های ارتباطی و میزان سلامت اجتماعی افراد، رابطه‌ معنی‌داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان می‌دهد که بین میزان حمایت‌های اجتماعی دریافت شده و میزان سلامت اجتماعی افراد و بین میزان حمایت‌های عاطفی دریافت شده و میزان سلامت اجتماعی افراد، رابطه‌ معناداری وجود دارد. همچنین، بین متغیرهای پایگاه اجتماعی- اقتصادی و نحوه گذراندن اوقات فراغت و میزان سلامت اجتماعی افراد نیز رابطه‌ معناداری برقرار می‌باشد.

لی و زانگ (2015) در پژوهشی با عنوان «انواع شبکه‌ها‌ی اجتماعی و سلامت سالخوردگان: بررسی ارتباطات متقابل»، به بررسی ارتباط بین شبکه‌های اجتماعی (خانواده، دوستان، و ...) و تأثیر آن بر روی سلامتی (جسمی، روانی، اجتماعی و به‌طورکلی سلامتی) پرداختند. نتایج حاصل از پژوهش آن‌ها نشان داد که رابطه‌ قوی بین انواع شبکه‌های اجتماعی و سلامتی وجود دارد.

هان و همکاران[6] (2012) در پژوهشی با عنوان «تجزیه‌وتحلیل چند سطحی از سرمایه اجتماعی و سلامتی خود گزارشی شده، در سئول کره جنوبی» به این نتایج رسیده‌اند که سن به‌طور مستقیم با سرمایه اجتماعی و سلامت روان ارتباط دارد و رابطه جنسی با سلامت روان از طریق سرمایه‌ اجتماعی به‌طور غیرمستقیم مرتبط است و هم‌چنین سرمایه‌ اجتماعی به‌طور مستقیم و غیرمستقیم با سلامت روان رابطه داشته است.

ورگالینی (2011) در پژوهشی با عنوان «انسجام اجتماعی در اروپا: تا چه اندازه نابرابری، انسجام اجتماعی را تحت تأثیر قرار می‌دهند»، به بررسی رابطه بین انسجام اجتماعی و نابرابری در اروپا پرداخته است. ازنظر وی نابرابری در سطحی کلی بر انسجام اجتماعی تأثیرگذار است- به‌طور دقیق‌تر رابطه‌ معنی‌داری بین نابرابری و انسجام اجتماعی وجود دارد. همچنین این رابطه تحت تأثیر جنبه‌های دیگری از نابرابری‌های اجتماعی از قبیل موقعیت افراد در نظام قشربندی و سطح آموزش و پروش نیز قرار دارد.

استفن[7] و دیگران (2011) پژوهشی با عنوان «تأثیر انواع شبکه‌های اجتماعی، حمایت اجتماعی ادارک شده و تنهایی بر روی سلامتی افراد سالخورده: با توجه به زمینه‌ی اجتماعی آن‌ها» که به روش پیمایش (از طریق پرسشنامه پستی) در بین نمونه‌ای 400 نفره از جمعیت 55-70 ساله‌ نیوزلندی انجام گرفت، داده‌ها را با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون تحلیل کردند و به ارائه مدلی پرداختند که در آن شبکه‌ اجتماعی، حمایت اجتماعی ادراک‌شده و تنهایی، سلامت جسمی و روانی را تحت تأثیر قرار می‌دهند.  

رافائل[8](2009) در پژوهشی با عنوان «عوامل اجتماعی تعیین‌کننده‌ سلامتی» که بر روی کانادایی‌ها انجام داده، دریافت که عواملی چون: جنسیت، داشتن خانه، نژاد، درآمد، محرومیت اجتماعی، امنیت اجتماعی، امنیت شغلی، بومی بودن، معلولیت، آموزش، شرایط شغلی و کاری، عدم امنیت غذایی و خدمات سلامتی، ارتباط معناداری با سلامت کانادایی‌ها داشته است. این تأثیرات به‌واقع، قوی‌تر از ارتباط و تأثیری است که رفتارهایی چون رژیم غذایی، فعالیت‌های فیزیکی، استفاده بیش‌ازحد الکل و دخانیات بر روی سلامتی خواهند داشت.

بلانکو و دیاز[9] (2007) در مقاله‌ای با عنوان «نظم اجتماعی و سلامت روانی»، ارتباط بین ابعاد سلامت اجتماعی را به‌عنوان شاخص نظم اجتماعی با جنبه‌های دیگری از سلامت مانند میزان افسردگی، عزت‌نفس، سلامت ادراک‌شده، محرومیت، میزان آنومی و کنش‌های متقابل اجتماعی، احساسات مثبت و منفی و رضایت مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که بین ابعاد سلامت اجتماعی به‌عنوان شاخص نظم اجتماعی و محرومیت، میزان آنومی و احساسات مثبت و منفی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

در سال‌های اخیر و دهه‌های گذشته پژوهش‌هایی در حوزه سنجش سلامت اجتماعی و عوامل تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی در ایران و خارج از ایران در قالب‌های علمی چون تحقیق، مقاله، پایان‌نامه و پیمایش‌های ملی ارائه‌ شده است. موضوعی که در مرور تحقیقات (چه داخلی و خارجی) به‌صورت برجسته‌ای خودنمایی می‌کند، این است که قریب به‌اتفاق تحقیقاتی که پیرامون سلامت اجتماعی انجام‌شده است، بر روی نمونه‌ شهروندان، مورد بررسی قرار گرفته است و کمتر تحقیقاتی در این حوزه به قشر دانشگاهی و بخصوص دانشجویان که پرچم‌دار علم و دانش و پیشرفت در هر کشوری هستند پرداخته ‌شده است. لذا تحقق این مهم، بیشتر مورد انتظار است. همچنین این پژوهش مجموعه عواملی را در کنار هم مورد بررسی قرار داده است که در تحقیقات قبلی اثر آن‌ها بدین صورت در کنار هم بر سلامت اجتماعی سنجیده نشده است.

چارچوب نظری پژوهش

سلامت اجتماعی اساساً از نظریه‌های جامعه‌شناسی و مشخصاً از ادبیات دورکیمی در زمینه آنومی و ازخودبیگانگی منشأ گرفته است، اما در پژوهش‌های جدید، بررسی سلامت اجتماعی تنها با تکیه بر این مفاهیم مطلوب نیست. به تعبیری دیگر، عدم احساس آنومی و ازخودبیگانگی، شرط کافی برای وجود احساس سلامت اجتماعی نیست (کییز، 2004: 123).

کییز، سلامت اجتماعی را به‌عنوان گزارش شخصی فرد از کیفیت روابطش با دیگران و جامعه تعریف می‌کند. از نظر کییز، فرد سالم از نظر اجتماعی زمانی عملکرد خوبی دارد که اجتماع را به‌صورت یک مجموعه معنادار، قابل‌فهم و بالقوه برای رشد و شکوفایی بداند، احساس کند که متعلق به گروه‌های اجتماعی خود است و خود را در اجتماع و پیشرفت آن سهیم بداند. مدل چندوجهی کییز از سلامت اجتماعی شامل ۵ جزء می‌شود که میزان کارایی و کارکرد بهینه افراد را در عملکرد اجتماعی‌شان معلوم می‌کند. این ابعاد عبارت‌اند از:

 1-شکوفایی اجتماعی: شکوفایی اجتماعی به معنای دانستن و اعتقاد داشتن به این است که جامعه به شکل مثبتی در حال رشد است. فکر کردن به اینکه جامعه پتانسیل رشد به شکل مثبت را دارد و می‌تواند این پتانسیل را به شکل بالفعل درآورد. به‌عبارت‌دیگر، باور به اینکه اجتماع سرنوشت خود را در دست دارد و به مدد توان بالقوه‌اش سیر تکاملی خود را کنترل می‌کند. فردی که از رشد شخصی برخوردار است، باور دارد که خود سازنده سرنوشت خویش است. خود را در حال تحول مستمر و دارای نیروهای بالقوه می‌داند که تلاش می‌کند تا این نیروها را شکوفا کند. شکوفایی یعنی باور به اینکه اجتماع سرنوشت خویش را در دست دارد و به مدد توان بالقوه‌اش سیر تکاملی خود را کنترل می‌کنند (همان: 10).

2-همبستگی (انطباق) اجتماعی: انطباق اجتماعی یعنی اعتقاد به اینکه اجتماع قابل‌فهم، منطقی و قابل پیش‌بینی است. همبستگی اجتماعی در مقابل بی‌معنایی در زندگی قابل‌مقایسه است و شامل ارزیابی فرد از اجتماع به‌صورت قابل‌فهم، قابل پیش‌بینی و مخصوص در حقیقت درکی که فرد نسبت به کیفیت سازمان‌دهی و اداره دنیای اجتماعی اطراف خود دارد.

3 -پذیرش اجتماعی: افرادی که دارای این بعد از سلامت اجتماعی هستند، اجتماع را به‌صورت مجموعه‌ای از افراد مختلف درک می‌کنند و به دیگران به‌عنوان افراد با ظرفیت و مهربان، اعتماد و اطمینان دارند. این افراد دیدگاه مطلوبی نسبت به ماهیت انسان دارند و با دیگران احساس راحتی می‌کنند. در پذیرش اجتماعی فرد، اجتماع و مردم آن را با همه نقش‌ها و جنبه‌های مثبت و منفی باور دارند و می‌پذیرند (عبدالله تباردرزی، 1386: 175).

4-مشارکت اجتماعی: مشارکت اجتماعی باوری است که طبق آن فرد خود را عضو مهمی از اجتماع می‌داند و تصور می‌کند چیزهای ارزشمندی برای عرضه به جامعه دارد. مشارکت اجتماعی یعنی چه میزان فرد احساس می‌کند که آنچه انجام می‌دهد در نظر اجتماع ارزشمند و در رفاه عمومی مؤثر است.

5-انسجام اجتماعی: ارزیابی فرد از روابطش در جامعه و گروه‌های اجتماعی است. فرد سالم احساس می‌کند که بخشی از اجتماع است و خود را با دیگرانی که واقعیت اجتماعی را می‌سازند سهیم می‌داند. به نظر کییز، از دیدگاه دورکیم سلامت و یگانگی اجتماعی، روابط افراد را با یکدیگر از طریق هنجارها منعکس می‌کند. انسجام اجتماعی احساس بخشی از جامعه بودن است، فکر کردن به این‌که فرد به جامعه تعلق دارد، احساس حمایت شدن از طریق جامعه و سهم داشتن در آن است. بنابراین انسجام آن درجه‌ای است که در آن مردم احساس کنند چیز مشترکی بین آن‌ها و کسانی که واقعیت اجتماعی آن‌ها را می‌سازند، وجود دارد (سام آرا، 1388: 18).

رز و وو بر تأثیر حمایت اجتماعی بر سلامت اجتماعی تأکید دارند. طبق تعریف آنان حمایت اجتماعی که شامل ابعاد عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی می‌باشد، موجب ارتقای سطح سلامت اجتماعی افراد می‌شود. تقریباً در آرای همه صاحب‌نظران در عرصه حمایت اجتماعی و اعتماد اجتماعی این دلالت ضمنی وجود دارد که وجود ارتباط میان افراد، لذت بردن در میان دوستان، داشتن اعتماد متقابل به یکدیگر و پشتیبانی شدن از سوی دیگران از طریق تسهیل کردن روابط اجتماعی باعث ایجاد حس امنیت، یکپارچگی اجتماعی، احترام به ارزش‌های انسانی، ایجاد حس اتحاد و همبستگی پایدار می‌شود و به‌طورکلی موجباتی را فراهم می‌سازد که افراد بهتر و ساده‌تر بتوانند منافع فردی و گروهی خود را دنبال کنند- درصورتی‌که وجود روابط سرد در جامعه و عدم اعتماد باعث تضعیف نظم اجتماعی و تعهدات جمعی و عمومی می‌شود (نیک‌ورز، 1389: 62) که این مسئله به‌طورقطع به‌یقین سلامت اجتماعی تک‌تک افراد جامعه را با خطر مواجه می‌سازد و جامعه را به‌سوی پرتگاه هدایت می‌کند.

لایکوک، سلامت اجتماعی را به‌صورت شرایط و رفاه افراد در شبکه‌ روابط اجتماعی شامل خانواده، اجتماع و ملت تعریف می‌کند. همچنین برکمن معتقد است تأثیر شبکه اجتماعی بر سلامت فرد عبارت است از پرورش روحیه مشارکت در درگیری اجتماعی فرد در فرایندهای اجتماعی. مشارکت و درگیری اجتماعی از عملکرد پیوندهای بالقوه در فعالیت‌های زندگی ناشی می‌شود. سپری کردن اوقات خود با دوستان، حضور در کارکردهای اجتماعی، مشارکت در نقش‌های اجتماعی و شغلی، گرایش به فعالیت‌های مذهبی و تفریح کردن به همراه گروه از نمونه‌های بارز درگیری اجتماعی می‌باشند. بنابراین از طریق فرصت‌هایی که به‌واسطه عضویت در شبکه‌های اجتماعی برای فرد فراهم می‌شود تا در رویدادهای اجتماعی مشارکت کند، شبکه‌های اجتماعی، نقش‌های اجتماعی معنی‌داری از قبیل نقش‌های اجتماعی شغلی و خانوادگی را تعریف می‌کنند و از این طریق سلامت روانی فرد را نیز ارتقا می‌دهند. علاوه بر این، مشارکت در درون شبکه، فرصت‌هایی را برای رفاقت، مصاحبت و معاشرت فراهم می‌کند که این رفتارها و نگرش‌ها و پیوندها به زندگی فرد معنی می‌بخشد و این امر در سلامت روانی وی نیز تأثیر بسزایی می‌گذارد (خیرالله پور، 1383: 43).

امروزه ظهور ارتباطات جمعی و توده‌ای تأثیری عمیق بر روند تجربه ایجاد آگاهی و الگوهای تعاملاتی داشته است؛ به‌طوری‌که گروهی معتقدند شناختی که ما از رویدادهای به وقوع پیوسته در فراسوی محیط اجتماعی خود داریم و معرفتی که عمدتاً از دریافت صور نمادین انتقال‌یافته، از سوی این رسانه‌ها حاصل آمده است. طبق نظر بودریار رسانه می‌تواند نقش مهمی در سلامت اجتماعی فرد ایفا کند و با تعمیق ارزش‌ها امکان دستیابی به توافق جمعی را مهیا و هنجارها را پایه‌ریزی می‌کند. لذا با توجه به نظر بودریار پس از حصول توافق جمعی و ساخت هنجارها، همبستگی فرد با جامعه، افزایش می‌یابد و در پی این همبستگی، میزان مشارکت فرد با افراد و نهادها و مؤسسات مختلف در جامعه در زمینه‌های مختلف نیز افزایش پیدا می‌کند. بنابراین طبق این نظر می‌توان گفت میزان استفاده افراد از رسانه‌های جمعی می‌تواند به‌عنوان یک عامل مؤثر در سلامت اجتماعی فرد مورد بررسی قرار گیرد. همچنین طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، سلامت موضوعی چندبعدی است و در تعریف آن باید همه‌ جنبه‌هایی که شخص به آن‌ها توجه دارد و همچنین طبق نتایج تحقیقات پیشین، ارتباط مستقیم سلامت اجتماعی با تحصیلات، سن، جنس، شرایط اقتصادی و اجتماعی فرد را در نظر گرفت.

تأکید اصلی در چارچوب نظری این پژوهش بر نظریه کییز راجع به سلامت اجتماعی و ابعاد آن استوار است تا از این طریق سطح سلامت اجتماعی دانشجویان و عواملی که می‌تواند بر شکل‌گیری و درک سلامت اجتماعی‌شان مؤثر باشد، سنجیده شود. از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، وجود ارتباط بین افراد و محیط می‌تواند بر معیارهای درونی و ذهنی افراد و به‌تبع رفتار او نسبت به محیط اجتماعی مؤثر باشد. بدین لحاظ در بررسی ابعاد سلامت اجتماعی و میزان آن در بین افراد جامعه، باید شرایطی که مختص همان جامعه است، مدنظر قرار گیرد. کییز مفهوم سلامت اجتماعی را به معنی ارزیابی عملکرد فرد در برابر اجتماع به‌عنوان یکی از ابعاد مهم سلامتی مطرح می‌کند.  درزمینه رسانه‌ها از نظریه بودریار استفاده شده است. از نظر او رسانه با تعمیق ارزش‌ها امکان دستیابی به توافق جمعی را مهیا می‌سازد و هنجارها را پایه‌ریزی می‌کند. حال در پی رخداد این وضعیت در جامعه، همبستگی فرد با جامعه و مشارکت او نیز در جامعه (همبستگی و مشارکت به‌عنوان دو بعد از 5 بعد سلامت اجتماعی) نیز افزایش می‌یابد که به‌طور مستقیم با سلامت اجتماعی افراد در ارتباط‌اند. درزمینه‌ حمایت اجتماعی نیز نظریات رز و وو مبنا قرار گرفته است. ازنظر آن‌ها حمایت اجتماعی باعث ایجاد حس اعتماد در جامعه می‌شود که به‌تبع آن و در پی افزایش اعتماد اجتماعی در جامعه، میزان مشارکت، همبستگی و ادغام و انطباق فرد با جامعه به‌سادگی و با درجه‌ بالایی حصول می‌شود. در زمینه شبکه‌های اجتماعی نیز از نظریه لایکوک و برکمن استفاده شده است، از نظر آن‌ها تنیدگی و درگیری فرد با انواع شبکه‌های اجتماعی باعث ایجاد حس دوستی و وابستگی فرد با این شبکه‌ها در جامعه می شود و لذا فرد بیشتر به سمت همکاری و مشارکت در جامعه سوق می‌یابد.